سلام و ممنون پیشاپیش بابت وقتی که برام میگذارید.
شوهرم فرد بسیار منفعل خجالتی و با اعتماد بنفس پایینه. توی دوره نامزدی مشکلات زیادی داشتیم و حتی تا پای طلاق هم پیش رفتیم ولی واقعا دیدم بعد طلاق شرایطم سخت تر می شه و تصمیم به سازش گرفتم. همیشه نسبت به مرد های دیگه که میدیدم نسبت به من سرد تر برخورد میکرد، گاهی قهر که میکردیم حتی تا یکی دو ماه سراغی از من نمیگرفت خیلی خود را بی تفاوت نشان میداد. در ضمن هیچ گونه حس غیرتی هم نسبت به من نداره و اصلا مهم نیست که کجا بروم و با چه کسانی ارتباط داشته باشم.
حدود یکسال است که عروسی کرده ایم و من باردار هستم. واقعا توی این یکسال مشکل حادی با هم نداشتیم و من از زندگی با او راضی بودم، از نظر جنسی مشکل خاصی نداریم. در حد معمول روابط جنسی داریم و علاقه و محبتش را به من نشان میدهد، کار میکند و از نظر مالی هم زندگی متوسطی داریم.
از همان ابتدا متوجه روابط غیر معمول او با پسرهای کم سن و سال تر از خودش بودم ولی هیچوقت این قضیه را جدی نمیگرفتم. هرچند هم چیزهایی پشت سر او شنیده بودم. بعد از عروسی بیشتر روی روابطش دقت کردم. بدون اینکه بداند پسورد گوشیش را دارم و هر چند وقت گوشیش رو چک میکنم البته میدونم که کار درستی نیست.
ارتباطاتش و چت هاش رو توی شبکه های مجازی که پیگیری کردم متاسفانه متوجه حقایق بسیار وحشتناکی شدم که تمام زندگیم رو تیره و تار کرده. سعی زیادی در ایجاد ارتباط با پسر بچه های حدود10-12 داره که بعضی هاشون آشنان و بعضی هاشون رو تو دنیای مجازی پیدا کرده. حتی گاهی برای حفظ ارتباط خودش رو هم سن اونا معرفی میکنه. توی صحبت هاش با یکی نوشته بود که توی کودکی توسط پسر همسایه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته. خیلی زیاد توی چت هاش بطور بسیار وقیحانه ای در مورد مسائل جنسی صحبت میکنه و از طرفش برای انجام رابطه دعوت میکنه و از کلمات رکیکی استفاده میکنند. حتی یه جا دیدم یکی بهش میگفت عکسایی از رابطه با شوهرم داره و تهدید به پخش کردن اونا کرده بود. و مورد خیلی بدتر اینکه این اواخر دیدم گوشیش پر بود از فیلم های اصطلاحا گی از روابط همجنس بازی هست که حالم خیلی بد شد.
جالب اینکه شوهرم از عکس و فیلم های پورن جنس مخالف بدش میاد و هیچوقت نگاه نمیکنه و به دوستاش هم گفته بود که ازین چیزا براش نفرستن و گفته بود از روابط زن و مردی بدش میاد و فقط دوست داره فیلم های همجنس بازی رو ببینه.
خیلی خیلی باور و هضم چیزایی که گفتم برام سخته اوایل همش به شوخی میگرفتم و به شوهرم اطمینان داشتم ولی کم کم داره باورم میشه. تا دوره نامزدی اصلا نماز و روزه هاش قضا نمیشد و اهل مسجد و دعا و... بود ولی بعد عروسی همشو گذاشته کنار و گاهی میخونه گاهی نه. وقتایی که جنب هست رو من متوجه میشم ولی اون نمیدونه اوایل فکر میکردم خود ارضایی میکنه ولی الان دیگه دارم دیوونه میشم. احساس میکنم این اواخر اوضاش بدتر شده چون قبلا روابط جنسیمون مرتب تر بود. خدا میدونه که از نظر جنسی سعی کردم هیچوقت براش کم نذارم ولی ظاهرا مشکل جای دیگه است.
تو رو خدا کمکم کنید نمیدونم چکار کنم ازش بدم اومده ولی مطمئنم اگه به روش بیارم شرایط بدتر میشه پیش روانشناس هم مطمئنم نمیاد. خواهش میکنم راهنماییم کنید.